-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل کباب از لعل او چون از دلش بیرون کنم همچو آتشپاره یی چسبیده بر دل چون کنم
2 ای چو جان جا کرده بر دل گر بتنگی از دلم خود برون رو جان من من چون ترا بیرون کنم
3 چرخ بی رحم و تو بد مهر و من از دل در عذاب از تو نالم یا ز دل یا شکوه از گردون کنم
4 بر کنم از کوه سنگ و بر دل از جورت زنم عاقبت از دست جورت کوه را هامون کنم
5 گر بدوزخ همچنین گریان برندم روز حشر دوزخ از سیلاب اشک خویشتن جیحون کنم
6 همچو مجنون همنشینی با من آهو چون کند شیر اگر با من نشیند دل ز دردش خون کنم
7 شعله شوق تو آتش در دلم ایشمع زد خواستم پروانه وش این شعله را افزون کنم
8 عیب باشد خوبی لیلی ستودن پیش تو عیب باشد گر حکایت منهم از مجنون کنم
9 گر چو اهلی پیرم از جور جوانان ای پسر از که کردم کامرانی کز تو هم اکنون کنم