دل نظر بر روی آن شمع جهان از عطار نیشابوری غزل 312

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

دل نظر بر روی آن شمع جهان می‌افکند

1 دل نظر بر روی آن شمع جهان می‌افکند تن به جای خرقه چون پروانه جان می‌افکند

2 گر بود غوغای عشقش بر کنار عالمی دل ز شوقش خویشتن را در میان می‌افکند

3 زلف او صد توبه را در یک نفس می‌بشکند چشم او صد صید را در یک زمان می‌افکند

4 طرهٔ مشکینش تابی در فلک می‌آورد پستهٔ شیرینش شوری در جهان می‌افکند

5 سبز پوشان فلک ماه زمینش خوانده‌اند زانکه رویش غلغلی در آسمان می‌افکند

6 تا ابد کامش ز شیرینی نگردد تلخ و تیز هر که نام آن شکر لب بر زبان می‌افکند

7 ترکم آن دارد سر آن چون ندارد چون کنم هندوی خود را چنین در پا از آن می‌افکند

8 همچو دف حلقه به گوش او شدم با این همه بر تنم چون چنگ هر رگ در فغان می‌افکند

9 گاهگاهی گویدم هستم یقین من زان تو لاجرم عطار را اندر گمان می‌افکند

عکس نوشته
کامنت
comment