-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سریر فقر که با هیچ پادشا ندهند عجب نباشد اگر با من گدا ندهند
2 بیا که آنچه به رندان ره نشین دادند به محرمان درِبار کبریا ندهند
3 چو می دهند زکات از کرم به مسکینان مرا که از همه مسکینترم چرا ندهند
4 نمی زنیم دم از آب روی تا در عشق ز گریه غایت مقصودِ ما به ما ندهند
5 گمان مبر که بپرسند از گناه کسی نخست مژدهٔ عفو گناه تا ندهند
6 گهی که خوان عنایت کشد خیالی عشق مرا بگیر نصیبی اگر تو را ندهند