- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دولت موافقان تو را جاه و مال داد گردون مخالفان تورا گوشمال داد
2 اختر شناس طالع مسعود تو بدید ما را نشان فرخی ماه و سال داد
3 بازی است دولت تو که او را خدای عرش بر گونهٔ فریشتگان پر و بال داد
4 دست فلک به چشم عنایت زمانه را از چشمههای عدل تو آب زلال داد
5 تیغت ز بدسگال برانگیخت رستخیز تا نامهٔ گنه به کف بدسگال داد
6 کاری محال کرد که کین تو جست خصم بر باد داد خویش و سر اندر محال داد
7 ای شاه شرق عزّ و جلال تو سرمدی است کین عز و این جلال تو را ذوالجلال داد
8 می خواه از آن نگار که او را ز بهر تو بخت بلند خلعت حسن و جمال داد
9 زلف دراز و خال سیاهش بدید ماه آمد ز چرخ و بوسه بر آن زلف و خال داد