- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا زین سپس باخود نماند بوالعلی و بوالعلا
2 عاقبت از مشرق جان تیغ زد چون آفتاب آن که جان میجست او را در خلا و در ملا
3 آن ز دور آتش نماید چون روی نوری بود همچنان که آتش موسی برای ابتلا
4 الصلا پروانه جانان قصد آن آتش کنید چون بلی گفتید اول درروید اندر بلا
5 چون سمندر در میان آتشش باشد مقام هر که دارد در دل و جان این چنین شوق و ولا