خوبان که همچو شمع ز نور از اهلی شیرازی غزل 419

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

خوبان که همچو شمع ز نور آفریده‌اند

1 خوبان که همچو شمع ز نور آفریده‌اند سر تا قدم چراغ دل و نور دیده‌اند

2 آن طرفه آهویان که به مجنون‌وَشان خوشند این طرفه است کز من مجنون رمیده‌اند

3 در صید دل کبوتر مستند مهوشان کز برج دل‌فریبی و شوخی پریده‌اند

4 چون من به خون خود نشوم غرقه از بتان کز من به تیغ کم‌محلی دل بریده‌اند

5 آسوده نیستم دمی از سوختن چو شمع گویی برای سوختنم آفریده‌اند

6 هرگز کجا بشریت کوثر شوند خوش تلخی‌کشان که زهر جدایی چشیده‌اند

7 اهلی چو مرغ بسمل از آن می‌تپد به خاک مردان چه جای خاک که در خون تپیده‌اند

عکس نوشته
کامنت
comment