خوبان اگرچه در پی دلهای از اهلی شیرازی غزل 749

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند

1 خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند بندی به پای مرغ دل کس نبسته اند

2 یارب ز سنگ حادثه شان در پناه دار سنگین دلان اگرچه دل ما شکسته اند

3 در پا چه افکنند سر زلف کاین کمند هر تاره یی ز رشته جانی گسسته اند

4 پاکان بخون خویشتن آلوده اند دست در چشمه حیات ابد دست شسته اند

5 اهلی گهی ز شمع دمد دود آه نیز خوبان هم از کمند محبت نرسته اند

6 من آن کنم که دوست پسندد نه دشمنان خواهی کنند غیبت و خواهی ثنا کنند

7 اهلی صبور باش درین کوره گداز مس پاره وجود ترا کیمیا کنند

عکس نوشته
کامنت
comment