خوبان سمن چهره ستم خوی از اهلی شیرازی غزل 764

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

خوبان سمن چهره ستم خوی نباشند

1 خوبان سمن چهره ستم خوی نباشند شیرین دهنان تلخ و ترش روی نباشند

2 خونریزی اگر کار بتان است بگوباش باید که ستمکاره و بد خوی نباشند

3 زان آب صفت خاک نشینیم که خوبان چون سرو بما زان طرف جوی نباشند

4 آنان که گرفتار سر زلف بتانند دربند سر خود سر یک موی نباشند

5 تو کعبه مقصودی و در راه تو جانها تا سعی بود جز بتک و پوی نباشند

6 اهلی سگ کوی تو شده عفو کنش زانک آدم صفتان جز سگ این کوی نباشند

7 گر غافلند این بی‌غمان اهلی تو باری عاشقی بر ما گرانباران غم همچون سبکباران مخند

عکس نوشته
کامنت
comment