- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گوهر دل گم شد و وقت فراغ از دست رفت پیش پای خود ندیدیم و چراغ از دست رفت
2 سوختم از درد و داغش بیش از این طاقت نماند من بدرد از پا فتادم دل بداغ از دست رفت
3 میرود دوران گل چون باد ساقی فکر چیست تا تو در اندیشه یی گلگشت باغ از دست رفت
4 گر سبو در میکشم عیبم مکن ای همنفس مستم و اندازه جام و ایاغ از دست رفت
5 تا بکی اندیشه زلف دراز او کنم اهلی از فکر پریشانم دماغ از دست رفت