پای سگی که دیده ام شب به از اهلی شیرازی غزل 1199

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

پای سگی که دیده ام شب به در سرای او

1 پای سگی که دیده ام شب به در سرای او بسکه بدیده سوده ام آبله کرده پای او

2 بسکه صفاست بر رخش چون نگرد بر آینه آینه نیز بنگرد روی خود از صفای او

3 شیوه ناز دلبران هرچه خوش آمدش فلک زانهمه دوخت جامه یی بر قد دلربای او

4 پا و سر مرا ز هم فرق نمیکند کسی بسکه بسر همی دوم از پی باد پای او

5 بود به بحر غم سری همچو حباب در کفم رفت سرم بباد هم عاقبت از هوای او

6 اهلی اگر ز جان مرا جز رمقی نمانده است دارم امید زندگی از لب جانفزای او

7 اهلی افسوس که از وصل چراغ رخ دوست شمع مقصود نیفروخت دل غافل من

عکس نوشته
کامنت
comment