-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مه ز برج شرف چو طالع شد جامع صورتین واقع شد
2 چون جمالش در آینه بنمود نام آئینه کون جامع شد
3 این عجب بین که واضع اشیاء هم به موضوع خویش واقع شد
4 هر که بی جام می دمی دم زد حیف از آن دم زدن که ضایع شد
5 همت ما محیط می جوید مکنش عیب اگرچه طالع شد
6 یار ما نیست آنکه چون زاهد به خیالی ز دوست قانع شد
7 نعمت الله چو در سخن آمد روح قدسی رسید و سامع شد