-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مه چنین دلستان نمیافتد سرو از اینسان روان نمیافتد
2 زان دهان نکتهئی نمیشنوم که یقین درگمان نمیافتد
3 هیچ از او در میان نمیآید که کمر در میان نمیافتد
4 عجب از پادشه که سایهٔ او بر سر پاسبان نمیافتد
5 نام دل در نشان نمیآید تیر از او برنشان نمیافتد
6 عشق سریست کافرینش را چشم فکرت برآن نمیافتد
7 کشتی ما چنان شکست کز او تختهئی بر کران نمیافتد
8 نرود یک نفس که از دل من دود در آسمان نمیافتد
9 چشم من تا نمیفتد پر اشک دیده پر ناردان نمیافتد
10 مرغ دل تا هوا گرفت و رمید باز با آشیان نمیافتد
11 خامه چون شرح میدهد غم دل کاتشش در زبان نمیافتد
12 گشت خواجو مریض و چشم طبیب هیچ برناتوان نمیافتد