- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مهی گذشت که آن مه به سوی ما نگذشت شبی نرفت که بر جان ما بلا نگذشت
2 مرا ز عارض او دیر شد گلی نشکفت چو گلبنی که بر او هیچ گه صبا نگذشت
3 گذشت در دل من صد هزار تیر جفا که هیچ در دل آن یار بی وفا نگذشت
4 مسیح من چو مرادم نداد، جان دادم ولیک عمر ندانم گذشت یا نگذشت
5 بریخت چشم مرا آب آن بت بدخوی چه آب ریختگی کان به روی ما نگذشت
6 کبوتری نبرد سوی دوست نامه من کز آتش دل من مرغ در هوا نگذشت
7 چه سود ملک سلیمانت، خسروا، به سخن چو هدهد تو گهی جانب سبا نگذشت