فلک که مشعل مهرش زبام میسوزد از اهلی شیرازی غزل 576

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

فلک که مشعل مهرش زبام میسوزد

1 فلک که مشعل مهرش زبام میسوزد زرشگ صحبت رندان مدام میسوزد

2 فروغ مشعل دولت چو برق در گذرست چراغ گوشه نشین صبح و شام میسوزد

3 دلا بچرب زبانی خیال وصل مپز که شمع مجلس ازین فکر خام میسوزد

4 اگر عزیزم اگر خوار بگذرم زین در که خار و گل همه آنجا تمام میسوزد

5 فروغ حسن جهانسوز او بین اهلی مپرس کز دل و جانت کدام میسوزد

6 اهلی، گدای کویت گر گشت پادشاه است عیش گدای این در صد پادشه ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment