-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیال ترک من هر شب صفات ذات من گردد که نفی ذات من در وی همی اثبات من گردد
2 ز حرف عین چشم او ز ظرف جیم گوش او شه شطرنج هفت اختر به حرفی مات من گردد
3 اگر زان سیب بن سیبی شکافم حوریی زاید که عالم را فروگیرد رز و جنات من گردد
4 وگر مصحف به کف گیرم ز حیرت افتد از دستم رخش سرعشر من خواند لبش آیات من گردد
5 جهان طورست و من موسی که من بیهوش و او رقصان ولیکن این کسی داند که بر میقات من گردد
6 برآمد آفتاب جان که خیزید ای گران جانان که گر بر کوه برتابم کمین ذرات من گردد
7 خمش چندان بنالیدم که تا صد قرن این عالم در این هیهای من پیچد بر این هیهات من گردد