- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چهره آرایی بود از نشأه می ننگ او از می کیفیت خود می فروزد رنگ او
2 گر بروی ما نمی خندد، نه از بی لطفی است جا نمی یابد تبسم در دهان تنگ او
3 در دل او ذره یی نبود ز دلسوزی اثر ز آن سیه روزم، که این آتش ندارد سنگ او
4 بر نیامد از دل زاری دل سختش ز جا گر چه باشد دست دلها جمله زیر سنگ او
5 نیست ممکن کز دهان تنگ او گیرد سراغ خط عبث گردد بگرد عارض گلرنگ او