-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم عالم روشن است از آفتاب روی او هر چه می گویند مردم هست گفت و گوی او
2 جان چه باشد تا که باشد قیمت جانان من هر دو عالم قیمت یک تاره ای از موی او
3 از عرب آمد ولی ملک عجم نیکو گرفت شاه ترکستان شد از جان بندهٔ هندوی او
4 آینه با او نشسته روبرو دانی چرا شاه دل از جان روان یک رو شده با روی او
5 در میان با هر یکی و در کنار هر یکی عقل کل حیران و سرگردان شده در کوی او
6 مه نبینم گرنبینم نور او در روی ماه گل نبویم گر نیابم بوی گل از بوی او
7 جستجوی هر کسی باشد به قدر همتش نعمت الله روز و شب باشد به جست و جوی او