-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم بگشا جانها بین از بدن بگریخته جان قفس را درشکسته دل ز تن بگریخته
2 صد هزاران عقلها بین جانها پرداخته صد هزاران خویشتن بیخویشتن بگریخته
3 گر گریزد صد هزاران جان و دل من فارغم چون درآمد مست و خندان آن ز من بگریخته
4 صد هزاران تشنه ز استسقا بگفته ترک جان صد هزاران بلبل آن سو از چمن بگریخته