مستان تو گر باغ و بهاری از اهلی شیرازی غزل 417

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

مستان تو گر باغ و بهاری طلبیدند

1 مستان تو گر باغ و بهاری طلبیدند از درد سر خلق کناری طلبیدند

2 هرکس که درین بادیه کشته چو مجنون هر پاره او در سر خاری طلبیدند

3 راه همه در معرکه عشق بتان نیست کاین قوم ز صد خیل سواری طلبیدند

4 می باد گران خور که مرا پاس تو کارست در کوی تو هرکس پی کاری طلبیدند

5 بی روی تو مشنو که بشمع مه و خورشید از اهلی گمگشته غباری طلبیدند

6 حسن تو از عشق او ز تو لیلی و مجنون به حُسن و عشق مشهور ازهمند

عکس نوشته
کامنت
comment