گفت‌و‌گوی آن دهن، اندیشه از واعظ قزوینی غزل 322

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

گفت‌و‌گوی آن دهن، اندیشه بی‌جا می‌کند

1 گفت‌و‌گوی آن دهن، اندیشه بی‌جا می‌کند گر تواند کرد، او را بوسه پیدا می‌کند

2 خنده در عین سخن یارم نه بی‌جا می‌کند گفت‌و‌گو در می‌فشاند، لب بغل وامی‌کند

3 کس ندارد ره به دل از دورباش غمزه‌اش ورنه افغانم اثر در سنگ خارا می‌کند

4 کار ما را می‌کند کوتاه آن زلف دراز کوتهی در حق ما آن چشم شهلا می‌کند

5 خود به خود آیینه هم چشم دل زارم نشد چشم حسن او ز زیر سنگ پیدا می‌کند

6 می‌توان واعظ لب از حرف شکایت بست، لیک استخوانم در شکستن سخت غوغا می‌کند!

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر