-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزی که جفاهای تو بر یاد من آید دل نوش کند غصه و از خویشتن آید
2 چون صفّ بلا، راست کنی از سر تسلیم مرد آن بود آری، که نه کمتر ززن آید
3 گر تیغ بیالاید عشقت بمن این فخر حاشا که ز صد پیرهنم یک کفن آید
4 تا چند زبان گرد بدارم که لب توست چیزی که ز ایام بدندان من آید
5 من گرد سر کوی تو از بهرتو گردم بلبل ز پی گل بکنار چمن آید
6 بشکست دلم زان شکن زلف مبادا کز چشم بدان برشکن او شکن آید