1 روز گشت و آمدند آن کودکان بر همین فکرت ز خانه تا دکان
2 جمله استادند بیرون منتظر تا درآید اول آن یار مصر
3 زانک منبع او بدست این رای را سر امام آید همیشه پای را
4 ای مقلد تو مجو بیشی بر آن کو بود منبع ز نور آسمان
5 او در آمد گفت استا را سلام خیر باشد رنگ رویت زردفام
6 گفت استا نیست رنجی مر مرا تو برو بنشین مگو یاوه هلا
7 نفی کرد اما غبار وهم بد اندکی اندر دلش ناگاه زد
8 اندر آمد دیگری گفت این چنین اندکی آن وهم افزون شد بدین
9 همچنین تا وهم او قوت گرفت ماند اندر حال خود بس در شگفت
معنی شعر:
برای هرآنچه نیت کرده اید به خود ایمان داشته باشید که با سن کمی که دارید با عقل و ذکاوت خود اساتید را به حیرت وا میدارید و بعد از مدتی بدون مشورت با شما کاری انجام نخواهند داد و جزو کسانی هستید که در آینده درمیان بزرگان و منصب داران صاحب نظر خواهید بود