- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هلال عید جهان را به نور خویش آراست شراب چون شفق و جام چون هلال کجاست
2 مگر شراب شفق خورد شب ز جام هلال که هر گهر که در او بود جمله در صحراست
3 نگر نثار جواهری که شب کند بر چرخ هلال خم شد و جنبید، از آنش پشت دوتاست
4 به نیم دایره ماند هلال در گردش هزار نقطه ز نقش ستارگان پیداست
5 شراب شد، به عمل آر مایه عملش که هم مقاطعه پیکرش بخواهد سوخت
6 کمر ببند و گره زن به جعد و روشن کن که کوته است شب و آفتاب در جوزاست
7 نه دایره ست ز می در میان شیشه که آن خیال حلقه ای از گوش شاهد رعناست