- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان آفرین که جان همه عالم آفرید جان مرا ز محنت و درد و غم آفرید
2 یکذره و هزار غمم کافتاب صبح در ذره یی چو من غم صد عالم آفرید
3 بر طاق نه فلک مه نو آنکه نقش بست ماهی چو طاق ابروی شوخت کم آفرید
4 دست قضا گهی که وجود تو می سرشت زآب حیات و شیره جان درهم آفرید
5 زخم تو دید در دل چاکم طبیب عشق آن زخم را ز لعل لبت مرهم آفرید
6 اهلی به دور دوست که دلها پر از غم است باور مکن که چرخ دلی خرم آفرید
7 یار بر تربت اغیار چو باد از گذرد اهلی سوخته دل خاک بسر خواهد کرد