- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
2 داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات آن زمانی که درآییم به بستان من و تو
3 اختران فلک آیند به نظاره ما مه خود را بنماییم بدیشان من و تو
4 من و تو بیمن و تو جمع شویم از سر ذوق خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو
5 طوطیان فلکی جمله شکرخوار شوند در مقامی که بخندیم بدان سان من و تو
6 این عجبتر که من و تو به یکی کنج این جا هم در این دم به عراقیم و خراسان من و تو
7 به یکی نقش بر این خاک و بر آن نقش دگر در بهشت ابدی و شکرستان من و تو