- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رقیب مانع دیدار یار من شده است عجب ستاره نحسی دچار من شده است
2 برزوگار که این فتنه بود کز خط تو بلای جان من و روزگار من شده است
3 بخون دیده و دل لعبتی که پروردم چرا چو گوهر اشک از کنار من شده است
4 کسی که از غم عشق تو عیب من میکرد چو دید روی ترا شرمسار من شده است
5 بیار باده و بی اختیارم از می کن چرا که کار من از اختیار من شده است
6 از آن خوشم که چو اهلی، بباد شد خاکم که یارش آینه صاف از غبار من شده است