- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش هرکه شد خورشید باید ذره پرور بودنش
2 پیش ما سهل است چون فرهاد ترک جان ولی حیف باشد خسرو خوبان ستمگر بودنش
3 ما بهمت چون سکندر دست شستیم از حیات تا نباید آب خضر از ما مکدر بودنش
4 دست و پا نتوان زدن در بحر عشق از زیرکی غرقه طوفان چه حاصل از شناور بودنش
5 در طریق عاشقی اهلی سر و سامان مجوی هرکه این ره میرود باید قلندر بودنش
6 همت هر کس که بینم در پی آسایش است اهلی دیوانه دایم در پی آزار خویش
7 گرچه در بازار خوبان نقد دولت میخرند دردمندان هم سری دارند با دستار خویش