1 بس رنگ که نقاش ازل میآمیخت تا بر زبر چشم تو خالی انگیخت
2 گوئی که دل سوخته ام فرصت یافت وز زلف تو در حمایت چشم گریخت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 زهی ز فر تو سر سبز چرخ مینارنگ ز مقدم تو سپاهان گرفته صد اورنگ
2 خلاصه همه عالم شهاب دین خالص که مثل او ننماید سپهر آینه رنگ
1 زمن بخواهد حاجی سلام پرسش خویش دعا و خدمت هریک همی کنم تکرار
2 توقعست مرا کز مجددات امور خبر دهند بهر وقت از مجار ومسار
1 دگر باره چه صنعت کرد باما سپهر سر کش فرتوت رعنا
2 بیک بازی سوی تحت الثری برد برونق رفته کاری چون ثریا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **