مدعی در جوش و ما بیهوش از اهلی شیرازی غزل 1237

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو گل شده

1 مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو گل شده بلبلان خاموش و مرغ هرزه گو بلبل شده

2 آفتاب من که سوزد برق حسنش خشک و تر سبزه تر بین که گرد عارضش سنبل شده

3 در کمین صید دل از زلف و خال و چشم مست فتنه ها دارد سرفتنه آن کاکل شده

4 دیگرانرا جزوییی گر سوخت برق حسن او خرمن صاحبدلان بر باد جزو و کل شده

5 همنشین آسان نشد اهلی بدان سر و سهی باغبان خون خورده عمری تاقرین گل شده

عکس نوشته
کامنت
comment