-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار طفلست و،ره کوچه نجسته است هنوز از لبش خط سخن خوب نرسته است هنوز
2 نیست دندان که نمایان شده از لعل لبش هست طفل و، دهن از شیر نشسته است هنوز
3 صرصر آه جگر سوز دل از کف شده یی از رخش بند نقابی نگسسته است هنوز
4 نرسیده است بدامان لبش دست هوس چهره اش جز عرق شرم نشسته است هنوز
5 رسم دلجویی عشاق نیاموخته است ره سوی خانه آیینه نجسته است هنوز
6 خاک بازی، نه رخش را بغبار آلوده است گرد راه عدم از چهره نشسته است هنوز
7 در دلش مغز وفا نیست هنوز از خامی نونهال است و ثمر خوب نبسته است هنوز
8 پیر شد واعظ و، دیگر سخنش طفلانه است از دل این گرد هوس پاک نشسته است هنوز