- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرغان که کنون از قفس خویش جدایید رخ باز نمایید و بگویید کجایید
2 کشتی شما ماند بر این آب شکسته ماهی صفتان یک دم از این آب برآیید
3 یا قالب بشکست و بدان دوست رسیدست یا دام بشد از کف و از صید جدایید
4 امروز شما هیزم آن آتش خویشید یا آتشتان مرد شما نور خدایید
5 آن باد وبا گشت شما را فسرانید یا باد صبا گشت به هر جا که درآیید
6 در هر سخن از جان شما هست جوابی هر چند دهان را به جوابی نگشایید
7 در هاون ایام چه درها که شکستید آن سرمه دیدست بسایید بسایید
8 ای آنک بزادیت چو در مرگ رسیدید این زادن ثانیست بزایید بزایید
9 گر هند وگر ترک بزادیت دوم بار پیدا شود آن روز که روبند گشایید
10 ور زانک سزیدیت به شمس الحق تبریز والله که شما خاصبک روز سزایید