1 مرغان عرش بر سر طوبی نشسته اند چون مرغ دل اسیر هوی و هوس نی اند
2 ما همچو مرغ خانه ببند کسان اسیر آزاده آن کسان که گرفتار کس نی اند
1 دل اگر کوه شود عاشق جانباز تو را به فغان آید اگر بشوند آواز تو را
2 سرو نازی تو و در کشتنم از عشوه گری می کنی ناز که قربان شوم این ناز تورا
1 تاخریدار تو شد گل آبرو صدجا فروخت هرکه یوسف میخرد نتاوند استغنا فروخت
2 بهر آن ترسا پسر گر جان فروشم عیب نیست پیر ما دنیا و دین در خانه ترسا فروخت