- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست
2 کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست
3 ماه من نیست در این قافله راهش ندهید کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست
4 ما هم از آه دل سوختگان بی خبر است مگر آئینه شوق و دل آگاهش نیست
5 تخت سلطان هنر بر افق چشم و دل است خسرو خاوری این خیمه و خرگاهش نیست
6 خواهم اندر عقبش رفت و بیاران عزیز باری این مژده که چاهی بسر راهش نیست
7 شهریارا عقب قافله کوی امید گو کسی رو که چو من طالع گمراهش نیست