1 ساقی که هلاکم ز غم هجرانت هر جا که روی دست من و دامانت
2 رفتی هزار دل هلاک از غم تست باز آی که صد هزار جان قربانت
1 ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما
2 قلبِ رویاندوده را گر امتحان ز آتش کنی جز سیهرویی نباشد حاصل کردار ما
1 کس نبودش خبر از زشتی و زیبایی ما آتش دل علم افروخت به رسوایی ما
2 ما ز صد نکته حسن تو یکی می بینیم بیش ازین نیست در آیینه بینایی ما
1 شمعی که گرم خشم تر از برق لامع است گر عالمی به جور بسوزد چه مانع است
2 برگشته است ماه من از مهر من دگر بازم مگر ستاره اقبال راجع است