- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز سوز شوق دل من همیزند عللا که بوک دررسدش از جناب وصل صلا
2 دلست همچو حسین و فراق همچو یزید شهید گشته دو صد ره به دشت کرب و بلا
3 شهید گشته به ظاهر حیات گشته به غیب اسیر در نظر خصم و خسروی به خل
4 میان جنت و فردوس وصل دوست مقیم رهیده از تک زندان جوع و رخص و غلا
5 اگر نه بیخ درختش درون غیب ملیست چرا شکوفه وصلش شکفته است ملا
6 خموش باش و ز سوی ضمیر ناطق باش که نفس ناطق کلی بگویدت افلا