- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برکنده از حیات، باندک بهانه ایم دندان کرم خورده کام زمانه ایم
2 گردیده پرده هنر ما، وجود ما ز آن قدر ما نهفته، که خود در میانه ایم
3 امروز در بساط جهان، نیست خوشدلی ما مست بزم دوش، و شراب شبانه ایم
4 فارغ ز هر غمم، دل پر یاد دوست کرد ما پادشاه عالم خود زین خزانه ایم
5 از ما غرض دلست و، غرض از دلست دوست دل چشم و، دوست مردم و، ما چشم خانه ایم
6 فارغ کسی چو خوشه ز برگ معاش نیست تا زنده ایم، در طلب آب و دانه ایم
7 داریم جای بر سر زلف پریوشان تا در گشاد کار ضعیفان چو شانه ایم