-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خون دل از دیده بر رو می رود آبروی ما به هر سو می رود
2 جمع گشته قطره قطره آب چشم همچو سیلی سوی هر جو می رود
3 می رود دل بر در میخانه باز آفرین بر وی که نیکو می رود
4 جان به جانان ده که جانان جان تست جان چه کار آید تو را چو می رود
5 در بیابان فنا مرد خدا بی سر و پا خوش به پهلو می رود
6 آفتابست او و ما چون سایه ایم می رویم آنجا روان کو می رود
7 نعمت الله می رود در راه تو در پیش می رو که نیکو می رود