-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پرده ابر سیاه از مه تابان بگشای روز را از شکن طرهٔ شبگون بنمای
2 کاکل مشک فشان برمه شب پوش مپوش سنبل غالیه سا بر گل خود روی مسای
3 سپه شام بدان هندوی مشکین بشکن گوی خورشید بدان زلف چو چوگان بربای
4 هر که در ابروی چون ماه نوت دارد چشم گردد از مهر تو چون ماه نو انگشت نمای
5 حال من با تو کسی نیست که تقریر کند پیش سلطان که دهد عرض تمنای گدای
6 سرو را برلب هر چشمه اگر جای بود جای آن هست که بر چشم منش باشد جای
7 ای مه روشن اگر جان منی زود برای وی شب تیره اگر عمر منی دیر مپای
8 صبح امید من از جیب افق سر بر زن روز اقبال من از مطلع مقصود برآی
9 کی برد ره به سراپردهٔ قربت خواجو پشه را بین که کند آرزوی وصل همای