- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گلچین که آمد ای گل من در چمن نباشم آخر نه باغبانم شرط است من نباشم
2 ناچار چون نهد سر بر دامن گلم خار چاکم بود گریبان گر در کفن نباشم
3 عهدی که رشته آن با اشک تاب دادی زلف تو خود بگوید من دل شکن نباشم
4 اکنون که شمع جمعی دودم به سر رود به تا چشم رشک و غیرت در انجمن نباشم
5 بی چون تو همزبانی من در وطن غریبم گر باید این غریبی گو در وطن نباشم
6 با عشق میرم ای جان من بیش از این اسیر زندان تن نباشم
7 بیژن به چاه دیو و چشم منیژه گریان گر غیرتم نجوشد پس تهمتن نباشم
8 بیگانه بود یار و بگرفت خوی اغیار من نیز شهریاراجز خویشتن نباشم