هوا بسبزه گهر ریخت بلبل از اهلی شیرازی قصیده 3

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

هوا بسبزه گهر ریخت بلبل آب از چشم

1 هوا بسبزه گهر ریخت بلبل آب از چشم تو لاله وار نشین چشم جان پر خون دار

2 دگر بروی خوش گل که دیده دوخته مرغ چو دیده ز آتش گل سوخت پاو سر هموار

3 بسکه بلبل چشم بر روی خوش گل دوخته لاله وارش چشم پرخون زآتش گل سوخته

تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ,

قافیه: محجوب ,

بحر: رمل مثمن محذوف ,

صنعت: تشبیه مطلق ,

8 وجود نافه گل را بخور مشک دهد ز شمع غنچه اگر شعله سرکشد زانوار

9 لبان غنچه بجو گر شراب مشکین بوست چو لاله هر چه بر افروخت چهره دوست مدار

10 نافه گر مشک دهد غنچه چرا مشکین بوست؟ شمع اگر شعله دهد لاله چه افروخته روست؟

تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات ,

قافیه: معروف و مجهول جلی ,

بحر: رمل مثمن مخبون مقصور، صدر و ابتدا هر دو سالم ,

صنعت: تشبیه اضمار ,

15 تو نرگسش که بود سحر سامری بنگر ولیکن این بود از عین دلبری بیمار

16 نرگسش بود سحر سامری لیکن این بود عین دلبری

تقطیع: فاعلن فعل فاعلن فعل ,

قافیه: اختلاف توجیه ,

بحر: متدارک مقطوع ,

صنعت: تاکید مدح بما یشبه الذم ,

21 پی چه بسته زبان گشته گم ز خود بلبل مگر گشاده زبان صاحب یمین و یسار

22 نظام دین علی شیر بیشه اسلام که یافت لوح و قلم از شعارش استظهار

23 امور حشمت ازو خاتمه پذیرفته رموز حکمت ازو ناشنفته در اسرار

24 بی زبان کشته ز خود بلبل دلسوخته رفته مگر از صاحب سیف و قلم اشعار شنفته

تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن ,

قافیه: اختلاف حذو ,

بحر: رمل مثمن مخبون، صدر سالم ,

صنعت: تخلص ,

29 مروجی که چنان تازه ساخت جان سخن که بسته چشم خرد از تصورش افکار

30 ملایک از طلب همدمیش بر در و بام ملوک از طمع محرمیش بر در بار

31 تازه جان سخن از همدمیش بسته چشم خرد از محرمیش

تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلن ,

قافیه: نفاذ ,

بحر: رمل مسدس مخبون محذوف، صدر و ابتدا سالم ,

صنعت: استعاره ,

36 یقین که هم علم عدل بر فرازد وی یقین که هم جگر ظلم را گدازد زار

37 رمیده است کنون از ممالکش زان جور که او بامر تدارک سرش کند بردار

38 علم عدل فرازد ممالکش جگر ظلم گدازد تدارکش

تقطیع: فعلاتن فعلاتن مفاعلن ,

قافیه: اختلاف اشباع ,

بحر: غریب مخبون ,

صنعت: مدح موجه ,

43 عجب مدار ز دستش که کرده ام مانند به بحر نیل که جاری بود از و انهار

44 لطایف کرمش کام خلق شهری داد کف عنایت او شد چو بحری از ایثار

45 دستش که دهد کام خلق شهری بحری که بود هر کفیش بحری

تقطیع: مفعول مفاعیل فاعلاتن ,

قافیه: اختلاف حرف قید ,

بحر: قریب اخرب ,

صنعت: ایهام ,

50 یکی که وی نهدش زهر فی المثل در دست بگو بنوش که در کام اوست نوش گوار

51 شراب در دهن دوستانش نوشین طعم شکر ببخت بد دشمنانش نیش خمار

52 زهر در دست دوستانش نوش نوش در کام دشمنانش نیش

تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلات ,

قافیه: اختلاف ردف ,

بحر: خفیف مسدس مخبون اصلم مسبغ- صدر و ابتدا سالم ,

صنعت: استعاره ,

57 یگانه آ سخنت را چو پیک باد آرد دلی که مرده بود زنده سازد آن گفتار

58 رسانده یی تو بدان پایه سخن کامروز جهان گرفته قیامت زصیت استشهار

59 بجز تو کیست که آرد بنظم بیگه و گه گهر نثار کند کوه کوه بر احرار

60 سخنت چو باد آرد سوی خاکسار گه گه دل مرده زنده سازد چه قیامت است وه وه

تقطیع: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن ,

قافیه: مکرر ,

بحر: رمثل مثمن جزوی مشکول جزوی سالم ,

صنعت: متضاد ,

65 اگر چه دل بتوا برار را قرین خواند ولی کمند بدین حسن اعتقاد بر آر

66 دل تو ره بحق از عرش و انجمش بیش است بعالمی که کمند از گمان درو اخیار

67 دل تو خواند بعرش وانجم و نحن اقرب الیه منکم

تقطیع: فعول فعلن فعول فعلن ,

قافیه: مقید مجرد ,

بحر: متقارب مقبوض اثلم ,

صنعت: اقتباس ,

72 وکیل رزق تویی ای بزرگوار از لطف نسیم خلق تو این مژده داد در اقطار

73 خیال فتنه و غمزش گرفته است گلاب به شیشه کرده ز پاست گلاب از آن عطار

74 گلاب وار از لطفت گرفته است گل آب نسیم خلق تو در شیشه کرده است گلاب

تقطیع: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ,

قافیه: ایطاء خفی ,

بحر: مجتث مخبون مقصور ,

صنعت: رد العجزعلی الصدر نوع اول ,

79 و رای طبع تو در از سخن که میبارد تو طوطیی بسخن گفتن و شکر منقار

80 از آنجهت که نبودت زروی معنی مثل نبود عقلش ازین دعوی تو استکبار

81 هنر بعهد تو دلجوترست و زیباتر ستم ز عدل تو رنجور تر ز بو تیمار

82 در از سخنت نبود دلجوتر و زیباتر طوطی بسخن گفتن نبود ز تو دلجوتر

تقطیع: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن ,

قافیه: ایطاء جلی ,

بحر: هزج مثمن اخرب ,

صنعت: ردالعجز نوع ثانی ,

87 دم مجادله تنها نه شورت از فضل است که تیغ قهر تو بشکست قلب صد قهار

88 بدست فضل تو نقد هنر کرمها نیست که هست گنج نهانت کرامت از دو ار

89 تنها نه دشت هنر کرمها تیغ تو شکست قلب تنها

تقطیع: مفعول مفاعلن فعولن ,

قافیه: ایطاء جلی نوعی دیگر ,

بحر: هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف ,

صنعت: رد العجز نوع رابع ,

94 وجود نه فلکت خاک ره بهر قدمی ستاده خیل ملک بر درت باستحضار

95 در تو بوسه دهد کعبه گر صفا جوید چنانکه بر قدمت چهره می نهد زوار

96 نه فلکت خاک قدم بوسه دهد خیل ملک بر قدمت چهره نهد

تقطیع: مفتعلن مفتعلن مفتعلن ,

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر ,

بحر: رجز مسدس مطوی ,

صنعت: رد العجز نوع ثالث ,

101 عقود گوهر و دامان زر تو افشانی به خلق یا شده ریزان ز باد برگ بهار

102 دری که بر سر خاصان کف تو میبارد نریخت ابر چنان ژاله و ندید بحار

103 زر، تو فشانی بر سر خاصان یا شده ریزان برگ بهاران

تقطیع: مفتعلن فع مفتعلن فاع ,

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر ,

بحر: منسرح مطوی مثمن منحور مجذوع ,

صنعت: تجاهل العارف ,

108 و جاهتت فلک از چهره ملک جوید که آدمی نبود اینچنین تمام عیار

109 یقین که یک قدم اندر سحر همی نچمند که سوی تو ندمند آیتی ذوی الاذکار

110 چه فلک چه ملک قدمی نچمند که دمی دعا سوی تو ندمند

تقطیع: فعلن فعلن فعلن فعلان ,

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر ,

بحر: رکض الخیل عروض و ضرب مذال ,

صنعت: جمع منفرد ,

115 دل عدوی تو در آتشی چو شمع آمد که جان نبرد از آن سوختن بصد اصرار

116 ولیکنش بتر از این هلاک میخواهم بزاریی که نیارد حدیث استغفار

117 لییم خصم تو از مدبری دم کشتن امید نیست که ایمان بدر برد ز انکار

118 عدویت چو شمع آمد ولیکن دم کشتن که جانرا بصد زاری نیارد بدر بردن

تقطیع: فعولن مفاعیلن فعولن مفاعیلن ,

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر ,

بحر: طویل ,

صنعت: جمع و تفریق ,

123 تویی که ما بثنای تو عاجزیم آری که دید چون تو خداوندی از صغار و کبار

124 اگر بمدح نه شایسته ایم جز ما نیست سزای مدح که ما بنده ایم و خدمتکار

125 ما بثنای تو نه شایسته ایم چون تو خداوندی و ما بنده ایم

تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلات ,

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر ,

بحر: سریع مطوی موقوف ,

صنعت: تفریق و تقسیم ,

130 وجود کس نبود همچو خلق و مردمیت که این نگفت به تلخی و آن نکرد آزار

131 دگر چو همتت اندر جهان ندیده کسی نکرده در همه عمر التماسی از اغیار

132 همچو خلق و مردمیت در جهان ندیده کسی کاین نگفته تلخی و آن رد نکرده ملتمسی

تقطیع: فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن ,

قافیه: ایطاء جلی نوعی دیگر ,

بحر: مقتضب مطوی ,

صنعت: جمع و تقسیم ,

137 سواد کلک تو هندوستانش در دستست چنین که ریزد از اینگونه قطره ها بقطار

138 ترا ز لطف خداوندی آمد این حشمت که برده است از آن بحر درفشان ذخار

139 قیاس خلق چه نامد ید ترا چشمه که بخشش تو دوانید چشمه را در غار

140 دوستان دست خداوندیش می نامید نی نی اینقطره ده آن بحر فشانش دانید

تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فاعلاتن فعلان ,

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر ,

بحر: رمل مثمن مخبون عروض و ضرب اصلم مسبغ، صدر و ابتداء سالم ,

صنعت: جمع و تفریق و تقسیم ,

145 درون دشمن جاهت که بر قرار مباد نیافت هیچ دل از سوز حسرتش جز نار

146 رفیق خصم تو نبود بجز دل بریان بهر چه دیده گریان او کند تیمار

147 دشمنت را مباد جز دل بریان هیچ دل سوز بهر دیده گریان

تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلاتان ,

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر ,

بحر: خفیف مسدس مخبون، صدر و ابتدا سالم عروض و ضرب مسبغ ,

صنعت: سحر حلال ,

152 تو خضر راهروانی بدانش و تحقیق تو شیلی و تو جنید از دلایل اطوار

153 شک و یقین نبرد راه در کمالاتت که در مقام عنایت نمودی استقرار

154 تو خضر رهروانی در کمالات تو شبلی و جنیدی در مقامات

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل ,

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر ,

بحر: هزج مسدس عروض و ضرب مقصور ,

صنعت: تنسیق الصفات ,

159 یقین ربوده کلک تو صورت ما نیست که سوزد از حسدش چون خطت کند اظهار

160 از آنکه زلف تو خال و خطیست رنگینش بسوخت صد دل سنگین و نسخ کرد اغیار

161 بود کلک ترا خال و خط رنگین که سوزد حسن خطت صد دل سنگین

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلان ,

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر ,

بحر: هزج مسدس، عروض و ضرب مسبغ ,

صنعت: سیاقه الاعداد ,

166 رکاب خنک فلک پیش رخش تست کران که در هزیمت از او رفته شیر در پیکار

167 به پیش حمله او باد و آب سست تکند اگر چه هست به تن همچو سنگ زیر سوار

168 پیش رخشت کش مبادا سست تک در هزیمت رفته شیران همچو سگ

تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ,

قافیه: اکفاء ,

بحر: رمل مسدس محذوف ,

صنعت: حشو ملیح ,

173 جهان کیش برکت گرد مملکت گردد بسعی اگر حرکت ناید از تو چون پرگار

174 ولایت از حرکات قلم کنی معمور از آن زحق برکت میرسد به استکثار

175 برکت کلک ترا از حرکت حرکت از تو و از حق برکت

تقطیع : فعلاتن فعلاتن فعلن ,

قافیه: متراکب ,

بحر: رمل مسدس مخبوب محذوف ,

صنعت: ارسال المثل ,

180 در آنچه نیست بنفشه چو خط مکتوبت چه شک که نیست چو مهر پیمبری طومار

181 تو فارغی و نظر چهره سوسنیش سفید از آن بشارت و امید کاورد اخبار

182 چیست بنفشه رسته در غنچه سوسن سفید مهر پیمبری برو پیک بشارت و امید

تقطیع: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلان ,

قافیه: مترادف ,

بحر: رجز مطوی مخبون، عروض و ضرب مذال ,

صنعت: لغز: نامه ,

187 دل کریم توام در دل افکند این ظن که بارد از کرمت بر سرم در شهوار

188 شود امید مرا هم دل تو حاجت بخش که پاشیم گهر القصه بر سر و دینار

189 مبین درین که رهی بر ستوده خود راز انک بریده است به شایستگی ره پندار

190 کریما دل کند این ظن مرا هم دل درین بسته که زر بر سر مرا پاشی که باری هست شایسته

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن ,

قافیه: متواتر ,

بحر: هزج مثمن سالم ,

صنعت: معما باسم امیر نظام الدین علی- حسن طلب ,

195 نه من که طی نکند کس محیط خط ثبات که بر سپهر کشد کلک تو همی ادوار

196 دلیل ثابته و رهنمای سایره است دلت که دایره چرخ ازو بود دوار

197 طی نکند ثابته و سایره گر بکشد کلک تو یک دایره

تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلن ,

قافیه: متدارک ,

بحر: سریع مطوی مکشوف ,

صنعت: اضمار قبل الذکر ,

202 یقین ز قدر فلک شد که بنده درگاه تر از بهر سرافرازی است لیل و نهار

دایره مجتلبه ,

204 نکرده ایم بجز مدحتت ستایش کس روا نباشدم این شیوه هم مگر ناچار

دایره مختلفه ,

206 زبان چه میکنم آخر اگر نه بیگه و گه ثنای تو نکنم در سخن همی تکرار

دایره موتلفه ,

208 یقین که کار تو را شد ز علم شرع اساس یقین که کام ترا شد ز حلم و صبر حصار

دایره مشتبهه ,

210 رفیق گشت ترا فضل و لطف یزدانی نگاهدار تو باشد حراست جبار

دایره متفقه ,

212 بطوع من نگشایم کمر ازین خدمت بصدق مدح تو کارم بود نه از اعسار

دایره منتزعه ,

214 اگر خط تو دیده به سر من نهاده ام چه عجب زمانه بر خط تو سر نهد باستفخار

215 دو دیده روشن از آن بر در تو ساید چرخ که کرده سجده ظاهر ترا اولوالابصار

216 کر خط تو دیده بنده نادرا بر خط تو سجده کرده ظاهرا

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن فعولن، فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ,

بحر: رمل مسدس محذوف – هزج مسدس محذوف ,

قافیه: اول مقید بتاسیس ثانی مطلق بتاسیس ,

صنعت: التدویر ,

عکس نوشته
کامنت
comment