خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

دوش پیری ز خرابات برون از خواجوی کرمانی غزل 159

غزل 159 ام از 1143 غزلیات

دوش پیری ز خرابات برون آمد مست

1 دوش پیری ز خرابات برون آمد مست دست در دست جوانان و صراحی در دست

2 گفت عیبم مکن ای خواجه که ترسا به چه‌ای توبهٔ من چو سر زلف چلیپا بشکست

3 هرکه کرد از در میخانه گشادی حاصل چون تواند دل سودا زده در تقوی بست

4 من اگر توبه شکستم مکن انکارم از آنک خود پرستی نکند هر که بود باده پرست

5 گر بپیری هدف ناوک خلقی گشتم چه توان کرد که تیر خردم رفت از شست

6 مستم آندم که بمیرم بسر خاک برید تا سر از خاک بر آرم به قیامت سرمست

7 کس ازین قید بتدبیر نرفتست برون زانکه از چنبر تقدیر نمی‌شاید جست

8 مست و مدهوش برندش ز لحد بر عرصات هر که شد همقدح باده گساران الست

9 جان فشانان که چو شمع از سر سر برخیزند یکنفس بی می نوشین نتوانند نشست

10 همچو ابروی بتان صید کند خاطر خلق آنکه نشکیبدش ازصحبت مستان پیوست

11 گر شود بزمگهت عالم بالا خواجو تو مپندار که بالاتر ازین کاری هست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دوش پیری ز خرابات برون آمد مست

شاعر شعر دوش پیری ز خرابات برون آمد مست چه کسی است ؟

شاعر شعر دوش پیری ز خرابات برون آمد مست خواجوی کرمانی می باشد.

شعر دوش پیری ز خرابات برون آمد مست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر دوش پیری ز خرابات برون آمد مست چیست ؟

قالب شعر دوش پیری ز خرابات برون آمد مست غزل است

مضمون اصلی شعر دوش پیری ز خرابات برون آمد مست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر