واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

واعظ قزوینی
واعظ قزوینی

نبود صفت لعل تو، حد سخن ما از واعظ قزوینی غزل 82

غزل 82 ام از 1154 غزلیات

نبود صفت لعل تو، حد سخن ما

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 نبود صفت لعل تو، حد سخن ما این لقمه فزونست بسی از دهن ما

2 از خون دلم خورده مگر آب، که دایم خیزد عوض سبزه غبار از چمن ما

3 شد وقت گذشت از همه، دندان اجل کو؟ بر رشته جان سخت گره گشته تن ما

4 تن خود به میان نیست، مگر از پس مردن نامی بنویسند ز ما، بر کفن ما

5 درد تو ز بس در گل ما ریشه دوانده است ماند چو زبان ناله ما، در دهن ما

6 در راه سلوک، اهل زمان بسکه دورویند گردیده یکی راهبر و راهزن ما

7 گشتیم سراپای جهان را همه واعظ شهری چو سفر نیست برای وطن ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نبود صفت لعل تو، حد سخن ما

شاعر شعر نبود صفت لعل تو، حد سخن ما چه کسی است ؟

شاعر شعر نبود صفت لعل تو، حد سخن ما واعظ قزوینی می باشد.

شعر نبود صفت لعل تو، حد سخن ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر نبود صفت لعل تو، حد سخن ما چیست ؟

قالب شعر نبود صفت لعل تو، حد سخن ما غزل است

مضمون اصلی شعر نبود صفت لعل تو، حد سخن ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
واعظ قزوینی

نبود صفت لعل تو، حد سخن ما از واعظ قزوینی غزل 82

غزل 82 ام از 1154 غزلیات
بنر