1 سبزه ای سبز است و آب روشن و سرو بلند باده صافی به جام آبگون باید فگند
2 جای بلبل هست بر سرو بلند و زین قبیل هست جای آنکه بلبل می پرد زینسان بلند
3 نرگس اندر عین مستی سوی گل چشمک زن است ورنه گل بر سبزه هم چندین نکردی ریشخند
4 گل ازان کم عمر شد کاو ییشتر از عمر خویش دام داد آن را که از وی وقت گل شد بهره مند
5 ساقیا، می چاشنی کن بعد ازان درده، ازانک گر ترش باشد می آن را چاشنی باید ز قند
6 بند بندم را جدا کرده است دست غم به تیغ تو به خون گرم می پیوند کن بندم ز بند
7 شاهد مجلس، بپوشان رو که من از بیم چشم پیش رویت پای می کوبم بر آتش چون سپند
8 گر دل خسرو رسن بازی کند با زلف تو رشته یک چندی درازش ده ز زلف چون کمند