- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن شه به سوی میدان خوش می رود سوارا یا رب، نگاه داری آن شهسوار ما را
2 غارت نمود زلفش بنیاد زهد و تقوی تاراج کرد لعلش اسباب پادشا را
3 جولان کند سمندش چون سم او ببوسم کو بر زمین زمانی ننهد زناز پا را
4 خواهم که در رکابش باشم و لیک نتوان کز خود عنان زلفش بر بود این گدا را
5 گفتی که یاد کردم گه گه ز حال خسرو کردی چرا فرامش زین گونه این گدا را