1 آن را که پدر تجربت و فضل نیاموخت زود است که از کار فلک تجربه گیرد
2 و آن خوی که گردون نکند چاره او را دردی است که جز مرگ مداوا نپذیرد
3 فرزند که راه پدران نیک نپوید آن به که هم اندر شکم مام بمیرد
1 ماه رمضان روی نهان کرد اگر چند دلهای کسان را همه اندر تعب افکند
2 چندانکه بد از روزه دل مردم غمگین شد ز آمدن عید درونها همه خرسند
1 خدای عزوجل بر جهانیان بخشود دری ز روضه ی رضوان به روی خلق گشود
2 سفینه ی نوح آسوده شد ز موج خطر تن خلیل رها گشت از آتش نمرود
1 دوش از برای خدمت خان عزیز راد سوی عزیز باد براندم به قلب شاد
2 ماندم دو شب در آنجا یارب تو آگهی بر من در آن زمین چه خوشیها که روی داد