آن ماه بین که فتنه شود از خواجوی کرمانی غزل 549

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

آن ماه بین که فتنه شود مهر انورش

1 آن ماه بین که فتنه شود مهر انورش آن نقش بین که سجده کند نقش آذرش

2 بدری که در شکن شود از باد کاکلش سروی که بر سمن فتد از مشک چنبرش

3 مرجان کهینه بندهٔ یاقوت و للش سنبل کمینه خادم ریحان و عنبرش

4 مه سایه پرور شب خورشید مسکنش شب سایه گستر مه خورشید منظرش

5 تابی فکنده بر قمر از زلف تابدار شوری فتاده در شکر از تنک شکرش

6 هاروت در جوار هلال منعلش خورشید در نقاب شب سایه گسترش

7 سنبل دمیده گرد گلستان عارضش ریحان شکفته بر سر سرو سمن برش

8 جان در پناه لعل روان بخش جان فزاش دل در کمند زلف دلاویز دلبرش

9 طوطی شکر شکن شده در باغ عارضش زاغ آشیانه ساخته بر شاخ عرعرش

10 خواجو سرشک اگر چه ز چشمش فکنده‌ئی بر دیده جاش ساز که اصلیست گوهرش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر