-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن را که به دل هیچ به جز یار نباشد غمهای جهان را بدلش بار نباشد
2 برمن قلمی نیست چو سلطان هوس را غم نیست گرم جامه قلمکار نباشد
3 ویرانه ما را که از آن پا برکابیم چون خانه زین، گو در و دیوار نباشد
4 لرزد بسرش چتر شهنشاهی کونین آن را که بسر منت دستار نباشد
5 آن را که بسر خلعت فخر است ز فقرش از اطلس (و) دیباش چرا عار نباشد؟!
6 از دایره رسم جهان، من که برونم گو کار من خسته بپرگار نباشد
7 دلگیر کدورات جهانم، که مبادا آیینه دل قابل دیدار نباشد
8 آن مهر ز بیطالعیم پرده نشین است کافر بچنین روز گرفتار نباشد
9 طاق دل درویش، ترا مصرف زر بس گو طاق رواق تو طلاکار نباشد
10 جایی که نه بینند ز صورت سوی معنی چون واعظ ما صورت دیوار نباشد؟!