اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی
اثیر اخسیکتی

آن چشم مست بین که خرد در از اثیر اخسیکتی غزل 22

غزل 22 ام از 462 غزلیات

آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست

1 آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست و آن لعل چون شکر که روانها شکار اوست

2 عمری است تا چو شمع بامید یک سخن موقوف پرور دهن تنگ بار اوست

3 تا کی بخنده ئی سردندان کند سپید صد جان، برلب آمده در انتظار اوست

4 زرین رخ مرا که ز خون گشت پر نگار عذری که ظاهر است رخ چون نگار اوست

5 معشوق دل غم و می و جانانه ی من او ما هر دو در میانه و او در کنار اوست

6 هرگز باختیار بلا خواست هیچکس؟ در جان من نگر که بلا اختیار اوست

7 گفتم اثیر را بکش و رستی از بلاش دل گفت: این حدیث ازاو خواه کاراوست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست

شاعر شعر آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست چه کسی است ؟

شاعر شعر آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست اثیر اخسیکتی می باشد.

شعر آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست چیست ؟

قالب شعر آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست غزل است

مضمون اصلی شعر آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر