-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن سوار کج کله کز ناز سلطان من است بس خرابی ها کز او، در جان ویران من است
2 خون من در گردنم، کامروز دیدم روی او چنگ من فردای محشر هم به دامان من است
3 هر که در جا حور دارد، خانه پندارد بهشت من کز او دورم ضرورت خانه زندان من است
4 تا جدا ماندم ز تو جز غم ندارم مونسی یار شبهای فراقت چشم گریان من است
5 بس که صحرا گیرم از غم، تا درون خالی کنم هر گیاهی مونس غمهای پنهان من است
6 جان کشم از تو که هم خوابه نگردد، با تو، لیک من ندانم کاین تویی در سینه یا جان من است
7 شاه عشقم خاک گوید مسند جمشیدیم دولت و اقبال من حال پریشان من است
8 خسرو، نظمم، ولی از سرنوشت آسمان نامه دردم که نام دوست عنوان من است