امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

آن کودک نورسته که سیمین از امیرخسرو دهلوی غزل 517

غزل 517 ام از 2198 غزلیات

آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد

1 آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد چون شست لب از شیر، چه شیرین دهنی شد؟

2 بس غنچه دل را که کند چاک به هر سو آن گل که به نوروز جوانی چمنی شد

3 آن یوسف جان بس که درین سینه در آمد گویم که تنم گرد تنش پیرهنی شد

4 سلطان مرا عمر فزون یاد به دولت کز دولت او خلعت عاشق کفنی شد

5 بس مرد خدایی که چو در عشق در آمد گلگونه خون کرد به رخسار و زنی شد

6 وقتی که می لعل بدان روی کشیدم اینک همه خونابه حال چو منی شد

7 چون جان دهم از خاک من، ای میر ولایت بتخانه بر آری که دلم برهمنی شد

8 خسرو ز مزاج دل من خشم گرفته ست کز کرده تو با دل خویشش سخنی شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد

شاعر شعر آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد چه کسی است ؟

شاعر شعر آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد چیست ؟

قالب شعر آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد غزل است

مضمون اصلی شعر آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر